هم سلولی...
تو اتش زدی بر افکارم..... بر قلبم ......... بر احساسم......... بر ترانه ها وعاشقانه هام........ اتش کشیدی بر روح رنجورم........ تو همه را به اتش کشیدی ..... خدایا خدایا اسمانت چه رنگی است .......... ایا اسمانت هم همین رنگ را دارد ایا اسمانت هم رنگش اتشی است..... زمینت را که به اتش کشیدند........ اگر به اسمانت کوچ کنم اتش نیست...... اگر اتش است بگو ....بگو چون خسته شدم....... خسته شدم از بسکه سوزاندند مرا در زمینت......... شاید چون جوابم را نمی دهی اسمانت را هم اتشین کرده اند..... پس کجا کوله بار سپر را باید بست....... شاید زیر زمینت جایی باشد برای ارمیدن....... بگو اگر زیر زمینت جایی برای من است........ خسته ام هم از زمینت وهم از اسمانت.
نظرات شما عزیزان: